مقالات تخصصی

کووید ۱۹ و گزاره‌ی «علم بهتر است یا ثروت؟!»

دکتر مصلی نژاد

شش ماه از ظهور مهمترین پدیده اپیدمیولوژیک سده اخیر می‌گذرد. کووید ۱۹ با همه هیاهوی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در این چند ماه به پا کرده است، واقعیتی است که نه می‌توان آن را انکار و نه به زودی مهار کرد. در حاشیه همه بحث‌های پزشکی، درمانی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، که کووید ۱۹ در این مدت در جهان به راه انداخته و رسانه‌ها و مردم را شبانه‌روز به خود مشغول کرده است، یکی از مهم‌ترین مسائل، تغییر نگاه‌های عمومی به موضوعات و مفاهیم در دوره‌های پیش و پس از کووید ۱۹ است.
در قرون وسطی جهان اندیشه، فکر و عمل در سلطه تمام عیار کلیسا بود و حدود یکهزار سال، عدم امکان هر گونه پیشرفت و تغییر نگاه را به جهانیان تحمیل کرده بود.
تاریخ علم جدید نشان می‌دهد که شکل‌گیری رنسانس (عصر نوزایی)، با ظهور تفکرات جدید و استناد به روش‌های علمی و تجربی (چه در قالب علوم دقیقه یا علوم ظریفه) در جهان آن روز توانست بشر را وارد دوران جدیدی کند. دورانی که طی آن، بشر در پرتو علوم تجربی و ریاضی، به پیشرفت‌های شگفتی در همه عرصه‌ها دست یافت و با ظهور مکاتب فلسفی جدید، برخی مفاهیم تغییر پیدا کرد. به خصوص با شروع قرن بیستم و ظهور مکاتب جدید اقتصادی، که منجر به تغییرات بنیادین در نظام‌های اقتصادی و سیاسی شد، و همین امر باعث گردید مفاهیم ذهنی مردم جهان متحول شود.
شاید اگر تا پاییز سال گذشته، از هر کسی در جهان مدرن یا در حال توسعه و حتی در جهان سوم پرسیده می‌شد که «علم بهتر است یا ثروت؟»، در دایره تأثیر از تفکرات عمومی جهان ناشی از قدرت پول، حتماً گزینه ثروت را انتخاب می‌کرد.
این تلقی عمومی ناشی از زیستن واقعی در جهانی بود که مردم به عینه می‌دیدند آنکه «ثروت» بیشتری دارد، چه حکومت و چه فرد، «قدرت» بیشتری هم دارد‌؛ چون می‌تواند با در اختیار داشتن ثروت، به پیشرفت‌های علمی بیشتری نائل شود و تکنولوژی برتر و اقتصاد قوی‌تری داشته باشد. البته شاید گفته شود این موضوع در دوران پسا کرونا هم تا حدی صادق خواهد بود و ممکن است ثروت بیشتر باعث آن شود که به عنوان مثال جوامع پیشرفته‌تر، زودتر به حل مشکل کووید ۱۹ یعنی ساخت واکسن یا درمان آن دست یابند. این نظر تا حدی درست است، اما آنچه منظور این یادداشت می‌باشد، آن است که این رویداد مهم، یک‌بار دیگر جایگاه علم را در «حوزه مفهومی» برای بشر روشن‌تر کرد و اگر پیش از این تصور می‌شد که برای پیشرفت علمی، ثروت لازم است، اکنون مشخص شد که برای نگهداری از ثروت و همه وجوه برساخته از آن، بشر به شدت نیازمند علم است و اگر علم نباشد، یک ویروس کوچک، در مقیاسی که حتی با چشم مسلح معمولی هم دیده نمی‌شود، می‌تواند همه بنیان‌های قدرتمند اقتصادی و مالی و شیوه زندگی مردم جهان را فرو پاشد.
این شگفتیِ قدرت واقعی علم است. اینکه برای دهه‌های مدید، فهم عمومی مردم این بود و گاه حتی نخبگان بر اینظ باور بودند که اگر ثروت وجود داشته باشد، هر جامعه‌ای می‌تواند در پرتو آن هر گونه پیشرفتی را بدون تهدید و مداوم تجربه کند و ثروت در مرتبه بالاتری از علم یا مقدم بر آن قرار دارد، این دیدگاه با شیوع ویروس کرونا تغییر کرد و مشخص شد که علم همچنان بر ثروت مقدم و از آن مهم‌تر است و این توصیه مشهور که: «آنچه یک کشور را می‌سازد دانشگاه است و نه بانک» به روشنی تفسیر و تبیین گردید.
شش‌ماه پس از کووید ۱۹، اکنون جهان دریافته است که اگر علم وجود نداشته باشد، نگهبانی برای ثروت در جهان مدرن وجود ندارد و جهان مدرن پسارنسانس، قطعاً و حتماً جهان علم است و هر آنچه بشر در پرتو علم‌گرایی در آن ایجاد کند، حتی ثروت، نمی‌تواند مفهوما و مصداقا جای اصل و ریشه خود یعنی علم را بگیرد، بلکه باید در پرتو آن حفظ و نگهداری شود.
پس هم‌چنان این سوال تاریخی و موضوع انشای کودکی‌ها پرسیدنی است که «علم بهتر است یا ثروت»، و این بار محکم‌تر و قاطع‌تر از گذشته پاسخ می‌دهیم: «علم».

نویسنده: دکتر عباس مصلی‌نژاد (استاد دانشکده حقوق و علوم‌سیاسی)

درباره نویسنده

مدیر سایت

ارسال دیدگاه