خیلی ممکن است این سوال را در ذهن داشته باشند که آینده پژوهی چیست و مدیریت استراتژیک چیست؟ و تفاوت این دو در چیست؟ واقعیت آن است که می شود ساعت ها مقدمه چینی و قلم فرسایی کرد اما اگر بخواهم خلاصه و اصل قضیه را بگویم می توان گفت که آینده پژوهی و مدیریت استراتژیک نقاط اشتراک و تشابه زیادی دارند.
هشت تشابه اصلی این دو عبارتند از:
- هر دو به آینده می پردازند و عنصر دوراندیشی هم مدیریت استراتژیک و هم آینده پژوهی وجود دارد.
- هر دو به خلق موقعیت مطلوب می پردازند
- هر دو عدم قطعیت را به رسمیت می شناسند.
- هر دو جزو فناوری های نرم هستند.
- هر دو به خاطر اتکا به قضاوت های انسانی در معرض خطا و اشتباه هستند و نتایج قطعی تولید نمی کنند.
- هر دو به محیط و روندهای محیطی توجه دارند.
- هر دو دانش بین رشته ای هستند و از دانش های متعدد بشری مانند اقتصاد، روانشناسی و … استفاده می کنند.
- هر دو به شهود (تجربه و دانش انباشت شده و فراموش شده) و خرد جمعی و خبرویت کارشناسی استفاده می کنند.
البته نقاط تشابه محدود به این هشت مورد نیست.
اما هفت تفاوت اصلی دارند:
- خروجی اصلی مدیریت استراتژیک، تصمیمات و اقدامات استراتژیک است که منجر به تغییرات استراتژیک خواهد شد اما خروجی اصلی آینده پروهی، بینش (Insight) و دانش (Knowledge) در مورد آینده های محتمل، ممکن، مرجح و مطلوب است.
- مدیریت استراتژیک، بخشی دارد که به پیدایش و جوشش استراتژی ها می پردازد اما بعد از خلق استراتژی نمی تواند پایان بیاید و عملا بدون دو بخش دیگر یعنی جاری سازی استراتژی و کنترل و پایش استراتژی بی معنا و ابتر است اما آینده پژوهی میتواند فقط بعد از بخش طراحی/خلق پایان پذیرد و کارش با خلق آینده های مطلوب، مرجح و یا ممکن به پایان برسد.
- خروجی اصلی مدیریت استراتژیک از نوع تجویزی است اما خروجی های آینده پژوهی هم می تواند از نوع تجویزی باشد و هم از نوع توصیفی و تحلیلی و اکتشافی.
- خانه اصلی مدیریت استراتژیک سازمان است اما می تواند در عرصه های دیگر مانند صنعت و کشور هم بکار گرفته شود. اما خانه اصلی آینده پژوهی سازمان نبوده اما امروزه آینده پژوهی سازمانی رواج پیدا کرده است.
- در مدیریت استراتژیک حتما یک امر جمعی و مشارکتی است اما آینده پژوهی می تواند فردی و توسط یک آینده پژوه نیز انجام شود هر چند که بسیاری از روش ها و رویکردهای آینده پژوهی جمعی هستند.
- افق زمانی مدیریت استراتژیک از لحظه اکنون تا N سال (N معمولا عددی بین 1 تا پنج سال است) اما آینده پژوهی معمولاً افق زمانی بلندمدت تری دارد.
- مدیریت استراتژیک عمل گرایانه تر و معطوف به عمل است. چرا که در سازمان نمی توان صرفا به تحلیل آینده پرداخت بلکه باید تصمیم گرفت و به پیش رفت. اما در آینده پژوهی الزام و اجباری به عمل وجود ندارد.
و مجددا یادآوری می شود که تفاوت ها نیز محدود به این هفت مورد نیست.
بنابراین با این توضیحاتی که داده شد. آینده پژوهی می تواند با مقاصد مختلف در حوزه های متفاوت انجام پذیرد. اما اگر آینده پژوهی را در سطح سازمان و در فرآیند مدیریت استراتژیک بویژه بخش اول که به جوشش و پیدایش و خلق استراتژی های می پردازد بکار بگيریم و اگر آینده پژوهی مبتنی بر اصول تفکر استراتژیک یعنی تمرکز پویا، گسترش انتخاب های آینده، برگ های برنده و … باشد (در کتاب ذهن استراتژیست اصول ده گانه تفکر استراتژیک آمده است) آنگاه می توانیم بگوییم که با “آینده پژوهی استراتژیک سازمانی” مواجهیم.
این بدان معناست که استراتژیست ها باید آینده پژوهی بخوانند و بدانند و متخصصان مدیریت استراتژیک باید با آینده پژوهی بیشتر آشنا شوند و آینده پژوهان باید دانش خود را در استراتژی اعم تفکر استراتژیک، پیدایش پیاده سازی و پایش استراتژی افزایش دهند. این دو رشته/حرفه می توانند نکات زیادی بهم بیاموزند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد سرفصل های دوره های MBA,DBA یکساله تخصصی در گرایش های DBA یکساله مدیریت استراتژیک و DBA آینده نگاری استراتژیک به وب سایت مرکز تخصصی دوره های دانشکده مدیریت دانشگاه تهران به آدرس www.postmba.org مراجعه کنید.
نویسنده :
دکتر مجتبی لشکربلوکی عضو هیات علمی مدعو دانشگاه صنعتی شریف